دست خودت نیست...
زن که باشی....
گاهی دوست داری
تکیه بدهی...
پناه ببری...
ضعیف باشی...
این ها دست خودت نیست!
زن که باشی...
گهگهاه حریصانه بو میکنی دستهایت را....
شاید عطر تلخ و گس مردانه اش!
لا به لای انگشتانت باقی مانده باشد...
لذت بخش ترین بوی دنیاست...نه...؟
دست خودت نیست...
زن که باشی
....
گاهی رهایش می کنی و پشت سرش آب می ریزی...!
و قناعت می کنی به رویای حضورش.!.!
به این امید که او خوشبخت باشد...
اما بازهم نگران لبخندش هستی ک مبادا محو شود...
حتی بدون حضور تو ! ! !
دست خودت نیست.......
زن که باشی.. ..
همه ی دیوانگی های عالم را بلدی....!
و چ حس خوبیست...
هنگامی ک دیگران تو را دیوانه میخوانند. ! .
دیوانه او....!
دست خودت نیست زن بودن...
با آنکه هرروز میگوید زیبا تر از هرروزی..!
و تو خوشحال از این که به چشمانش زیبا آمدی!!!!....
اما.........
بازهم میدانی زیبا تر از تو هم هست...
دلت خالی میشود. !
نکند زیبا تر از تو دلش را بلرزاند...؟
ترس از هم جنس سخت است!...!
زن ک باشی تمام نگرانی های عالم برای توست....!
حتی اگر همه چیز آرام باشد!
زن ک باشی...دستـــــ خودتــــــ نیستـــــــــ...!!!!